بهدنبال سیر عرفانپژوهی در ادبیات فارسی، در چند سال اخیر ساختار، صورت و زبان آثار عرفانی نیز مورد توجه قرار گرفت و کتابهای چندی پیرامون آن نوشتهشد. در این میان، یکی از موارد مهمی که بیش از پیش مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته بحث درباره زبان، ساختار و محتوای قصص و حکایات منثور و منظوم عرفانی بودهاست. از جمله آثاری که در این زمینه نگارش یافته، کتاب تعریف، تبیین و طبقهبندی قصههای عرفانی از آقای قاسم هاشمینژاد است. این کتاب با وجود محور قرار دادن سؤالاتی اساسی درباره چندی و چونی قصص عرفانی، دچار برخی ضعفهای ساختاری، نگارشی، اصطلاحی است که در این نوشتار به آنها پرداخته خواهدشد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |