در نوشتۀ حاضر، که به بررسی کتاب مایکل هیلمن با عنوان زنی تنها، فروغ و شعرش اختصاص دارد، ابتدا بحثی کلی دربارۀ موانع زندگینامهنویسی در ایران طرح شدهاست. سپس، نگارنده میکوشد با ذکر شواهدی اثبات کند که زندگینامهنویسی، دستکم در مورد افرادی چون فروغ فرخزاد که شعر و آثارشان ماهیت اتوبیوگرافیک دارد، امری ضروری و ناگزیر است. از آنجا که شعر فرخزاد با وقایع زندگیاش تناظر یکبهیک دارد، آگاهی از شیوۀ زیست و شناخت زمانهاش در درک اشعار او نقشی بهسزا دارد و از این روست که کتاب مایکل هیلمن در بازشناسی چهرۀ فروغ فرخزاد قابل بررسی است. همچنین نگارنده با ارائۀ شواهدی از کتاب هیلمن، محاسن و معایب رویکرد او را به بوتۀ نقد کشیدهاست.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |