در مقاله حاضر نگاهی به دو اثر از ادبیات ایران و امریکا خواهیم انداخت و در هر دو مفاهیم حالتنمایی را به بحث مینشینیم. از آنجا که حالتنمایی پس از پیدایش اولیهاش در نخستین دهههای قرن گذشته چندی است دوباره بر صحنه نمایش هویدا شده و تقریباً بیشترین نظرات کلیدی قرن بیستم را در هنر و ادبیات در خود گنجاندهاست آنرا برای موضوع مشترک میان دو نمایش مرد یخین میآید (1939) یوجین اونیل و شام آخر (1386) فرهاد آییش در این نوشتار انتخاب نمودهایم. این مکتب هنری در رونمایی دوباره همانند گذشته ویژگیهای خود را بهراحتی نشان نمیدهد و نیاز به کنکاش بیشتری دارد؛ بنابراین باید با نگاهی متفاوت به خصیصههای آن نگریست. یافتهها حاکی از آناست که کار نمایشی اونیل، برخلاف نظر برخی منتقدان، همانند آثار پیشینش این مدرسه ادبی را، هرچند مخفیانه، در خود میگنجاند و نشان میدهد که اثر آییش تا چه اندازه به نمونههای غربی وابستگی دارد. در عین حال، بهدلیل فاصله زمانی میان دو اثر، نمایش ایرانی در برخی موارد متفاوت عمل میکند.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |