چکیده: (1853 مشاهده)
بینامتنیت: از ساختارگرایی تا پستمدرنیسم پیش از هرچیز یک پرسش را ایجاد میکند و متعاقب آن، مجموعهای از پرسشها و مفاهیم در ذهن مخاطب شکل میگیرد. پرسش نخست ایناست؛ این کتاب برای کدام دسته از مخاطبان نوشته شده؟ آیا هدف صرفاً گزارشی از برخی مفاهیم در فلسفه و ادبیات و بهکار بردن اصطلاحات است؟ آیا برای مخاطب آشنا به مفاهیم هرمنوتیک، فلسفه، ادبیات یا علوم انسانی نوشته شده؟ آیا هدف آشناسازی مخاطب با واژههایی نظیر بینامتنیت، ترامتن، فرامتن، پستمدرنیسم، ساختارگرایی و... بودهاست؟ آیا متن صرفاً بر مبنای منطق گفتار تنظیم شده یا نوشتاری است که نسبت خود با نوشتار را از دست دادهاست؟
نقد حاضر تحت عنوان پنج بخش تنظیم شده که به بررسی بخشی از رویکرد متن نسبت به مخاطب میپردازد. 1. درهم آمیختگی مفاهیم و عدم تمرکز متن نسبت به طرح موارد پیش روی نویسنده 2. عدم استفاده دقیق نویسنده از ارجاع و مطرح کردن نظرات و نقلقولهایی که بدون ارجاع مشخص در متن رها شدهاند 3. دیدگاه توطئهانگاری که نویسنده در بخشهایی از کتاب نسبت به برخی مفاهیم داشتهاست 4. رسیدن متن به نوعی از الوهیت که خود را فارغ از هرگونه ارجاعی به عنوان فصلالخطاب به مخاطب تحمیل میکند 5) بررسی نظریهای که نویسنده بهعنوان بینامتنیت و نظریه بیناتمدنی ارائه کردهاست.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1397/4/12 | پذیرش: 1397/4/12 | انتشار: 1397/4/12