دوره 3، شماره 12 - ( 7-1396 )                   جلد 3 شماره 12 صفحات 190-177 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML Print


چکیده:   (1635 مشاهده)

نقد ترجمه در ایران، از آغاز تا به امروز، غالباً نوعی خطاشماری و بیشتر مبتنی بر مقایسه ترجمه با متن اصلی و متّکی بر مفهوم همارزی بودهاست. غالباً منتقدانِ ترجمه به تطبیق متن اصلی با ترجمه پرداخته‌اند و خطاهای مترجم را برشمرده و دسته‌بندی کرده‌اند. امروزه در جهان، این نوع نقد، خود مورد نقد قرار گرفته و صاحبنظرانِ مطالعات ترجمه سعی می‌کنند نقد ترجمه را از خطاشماری و بعضاً عیبجویی، بهسوی درک خاستگاه‌های عمل مترجم سوق دهند؛ به این معنا که کدام ایدئولوژی یا مشخّصات فرهنگی و یا ضعف و اشکال موجب شده که مترجم چنین ترجمهای عرضه کند. بی‌گمان، این نوع نقد بسیار سودمندتر از خطاشماری صرف است. هدف ما از این پژوهش ایناست که نشان دهیم مترجمان محترم در مواجهه با دشواری‌های ترجمه متن عرفانی اللمع فی التصوف چه ترفند‌هایی بهکار برده‌اند و چرا. روش ما توصیفی- تحلیلی است و در بررسی ترجمه‌های فارسی کتاب مذکور نشان داده‌ایم که دکتر محبّتی از روش‌های انتقال ناقص و حذف استفاده کرده و ترجمه غلط هم دارد و ریشه این کاستیها عدم تسلّط مترجم بر زبان مبدأ و نیز آشنایی اندک وی با مفاهیم و اصطلاحات علوم اسلامی است اما دکتر خیّاطیان از روش انتقال کامل استفاده کرده و حذف در ترجمه‌شان دیده نمیشود و اشتباهاتش نیز در مقایسه با ترجمه دکتر محبّتی بسیار کمتر است.

متن کامل [PDF 659 kb]   (1 دریافت)    
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: تخصصي
دریافت: 1397/7/21 | پذیرش: 1397/7/21 | انتشار: 1397/7/21

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.