%0 Journal Article %T %J Quarterly book review literature & Art %V 2 %N 11 %U http://litbr.faslnameh.org/article-1-488-fa.html %R %D 2017 %K %X از آغاز انتشار فصلنامه نقد کتاب ادبیات، مقالات متعددی در نقدِ تألیف، تصحیح و ترجمه‌هایی در مجله چاپ شده که درواقع نقد نبوده‌اند اما به‌جهت امتیازاتی که داشته‌اند یا بخشی از آن‌ها را می‌شد واقعاً نقد تلقی کرد، در مجموع، قابل چاپ تشخیص داده‌شدند. بعضی از منتقدان محترم وظیفه خود دانسته‌اند که تمام اشکالات متن را گوشزد کنند و تک‌تک آن‌ها را بررسی و نهایتاً تصحیح کنند و در این مسیر حتی زحمت تذکر و تصحیح تمام غلط‌های تایپیِ - بعضاً نه چندان کمِ- کتاب مورد بحث‌شان را بر خود هموار کرده‌اند. حاصل کار این دوستان بیش از این‌که نقد باشد به ویرایش اثر شباهت یافته‌است. قرار نیست که در مقالات نقد کتاب، منتقد کار ویراستار را برعهده بگیرد و نقایص کار او را برطرف کند. البته اشاره به نوع یا انواع اشکالاتی که ناشی از عدم ویراستاری اثر است، ناگزیر است اما اشاره به چند نمونه‌ و درصورت لزوم، دادنِ شماره صفحاتی که اشکالات مشابه دارند جهت روشن‌گری و شناساندن کیفیت اثر موردنظر، کفایت می‌کند. منتقد بیش از هرچیزی باید به روش، اعم از روش تحقیق، ترجمه و تصحیح، اهمیت موضوع، اعتبار منابع، زبان و لحن اثر، میزان سلامت آن و تناسب آن با مخاطب مفروض، نحوه استدلال و نتیجه‌گیری‌های صاحب اثر بپردازد و بخش‌های احیاناً مغفول کار را تذکر بدهد و پیش‌نهادهایی برای بهتر و کامل‌تر شدن اثر بدهد تا افق دید مخاطبان مقاله خود و اثر موردنظر را وسعت ببخشد و در نهایت جایگاه اثر را تعیین کند. طبیعتاٌ حاصل چنین نقدی هم به کار خواننده می‌آید و هم به کار صاحب اثر. خواننده در می‌یابد که تا چه حد باید به این اثر اعتماد کند و صاحب اثر هم به نواقص و نقایص کار خود وقوف پیدا می‌کند و در چاپ‌های بعد به اصلاح کارش می‌پردازد یا کارهای بعدی‌اش را با احتیاط و دقت بیشتری انجام می‌دهد. این‌که مؤلف، مترجم یا مصحح بداند که کارش به دقت بررسی خواهدشد و برای کارش ابتدا صلاحیت لازم را کسب کند و بعد با دقت و وسواس علمی به خلق اثری بپردازد برای جامعه علمی و فرهنگی بسیار مغتنم است. از سوی دیگر مخاطبان آثار هم برای شناختن آثار موردنظرشان باید مجالی برای دست‌یافتن به مرجعی با تخصص، دانش و تجربه لازم داشته‌باشند. درحال حاضر به‌نظر می‌رسد این مرجع همین مجلات نقد باشند که می‌توانند در این حوزه ایفای نقش کنند. نکته دیگری که طرح آن در این مجال مغتنم است این‌است که ساختار مقالات فصلنامه، مورد اعتراضات کتبی و شفاهی برخی از نویسندگان قرار گرفته‌است. به‌کرات برخی از دوستان حتی با طعن و طنز، چکیده، واژگان کلیدی و نتیجه‌گیری را برای نقد کتاب نامناسب و زاید دانسته‌اند و خواسته‌اند که با حذف آن‌ها از فرم مجلات علمی پژوهشی -که چندان مقبول نیستند- فاصله بگیریم. به‌نظر می‌رسد دلیل اصلی دوستان همین مشابهت با مقالات علمی پژوهشی باشد که متأسفانه غالباً نوشته‌هایی ضعیف‌اند و درمجموع بازتاب خوبی در جامعه علمی کشور نداشته‌اند و چاپ و انتشار آن‌ها بیشتر به منظور ارتقای شغلی و کسب امتیازات اداری شناخته شده‌است. ضمن اظهار همدلی با این عزیزان به‌عرض می‌رساند که این ساختار بنا بر اقتضائات امروز نشر، در مجلات نقد کتاب اختیار شده‌است. این‌که در پایان هر مقاله‌ای، جمع‌بندی و نتیجه بحث بیاید بسیار پسندیده است و لازم و انتظار نمی‌رود مخالفتی منطقی با آن صورت پذیرد. لزوم نوشتن چکیده و واژگان کلیدی هم به‌دلیل انتشار مقالات در فضای مجازی است که با این کار به مخاطبان این امکان را بدهیم تا بتوانند با واژگان کلیدی، مقالات و مطالب موردنظرشان را جست‌وجو کنند و با دیدن چکیده مقاله مطمئن شوند مقاله موردنظرشان را یافته‌اند. پیداست که درج چکیده و واژگان کلیدی چه‌قدر در صرفه‌جویی در وقت مؤثر است. در فصلنامه نقد کتاب ادبیات صرفاً به این دلایل، مقالات با چکیده و واژگان کلیدی و نتیجه‌گیری منتشر می‌شوند. دست اندرکاران مجله هیچ تمایلی برای شبیه‌شدن فصلنامه به مجلات و مقالات علمی پژوهشی کذایی ندارند. رعایت این ساختار در وضعیت امروز نشر مقالات، ضروری و مفید است. امیدوارم این توضیحات برای قانع شدن معترضان بس باشد. سردبیر %> http://litbr.faslnameh.org/article-1-488-fa.pdf %P 3-4 %& 3 %! %9 Research %L A-10-38-231 %+ %G eng %@ %[ 2017